کجایی ای هوایِ پـــــــاک و آزاده
مرا دریاب در کنج دلت هستــــــم
نگو دوری توو در قلبم وطــن داری
به آون عشق دل آویز تو دل بستم
***
نمی دونم ولی دردم تو خوابـــی رفت
همان لحظه دلم یک سد پطرس شد
چو قطره در سقوط آسمان غمگیــن
شعاع پرتگاهم با تو مونس شــــــد
***
خدا را توی تنهایی ندا کــــــردم
نمازم آبشاری شد بر این برهان
جسد ها را کفن کــــــــردم به یاد او
من واجساد جان دادیم در آون زندان
***
چقدر تو رازهایم خوانده ام پوچ است
ولی درهای رحمت در فلک بازنــــــد
زمین پای محبت ها چقدر بوسیــــــد
زمان و آسمان با آون سر افرازنـــــــد
***
نمی دونم کجایی تو کدوم شهـــــــری
دلم از دور به عشق تو طلبــــــــکاره
بکش نقش نگارت بر لــــــب دریا
ببین آون قلبِ ساحل را دو دل داره
***
دلِ عشق خدایی توو درونش هست
که با مهر و نماز و سجده ســرکاره
دلِ دیگر محبت های مجنـــــــونی
دلم با تو رفیقه به چه بیــــــداره
***
من و سگوندی ها عمری گذر کردیم
درو دیوار و پیکر خوانــده اسرارش
اگر عمری خدا واسم عطا فرمـــــود
به جان و دل طلا پوشم به دیـوارش
جاسم ثعلبی (حسّانی)
19/04/1391
:: برچسبها:
کجایی ,
,
,
,
,
,
,
(تقدیم به شما که می دونی) ,
:: بازدید از این مطلب : 713
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5